نگیر از این دل دیوانه ، ابر و باران را
هوای تنگ غروب و شب خیابان را
اگر چه پنجره ها را گرفته ای از من
نگیر خلوت گنجشکهای ایوان را
بهار ، بی تو در این خانه گل نخواهد داد
هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را
بیا که تابستان ، با تو سمت و سو بدهد
نگاه شعله ور آفتابگردان را
تو نیستی غم پاییز را چه خواهم کرد
و بی پرنده گی عصرهای آبان را
سرم به یاد تو گرم است زیر بال خودم
اگر به خانه ام آورده ای زمستان را
بریز ! چاره ی این عشق ، قهوه ی قجری ست
که چشمهای تو پر کرده اند فنجان را !!
.
.
بقیه شعر های عاشقانه ویژه ولنتاین (روز عشق) در ادامه مطلب…
(3 شعر)
سهم من از دنیا
نـداشتــن است
تنها قدم زدن در پیاده روها
و فکر کردن به کسی که
هیچوقت
مال من نبود!
خیـانت نکردم
اهـانـت نکردم...
به جز مهربـانی
به جانــت نکردم...
اگر پــا نبودم
شکیبا نبودم
فقط ماندنم را ضمانت نکردم...
چه می گویم آخر
نداری که باور
من هرگز به قلبت
خیـــانت نکردم!..
من هزاران نذر کردم
مــا شویم
دست در دست هم
و هم پــا شویم...
من هزاران نذر کردم تا که ما
بهترین عشاق این دنیا شویم...
من هزاران نذر کردم
کــه نشد
زندگی می خواست ما تنهــا شویم!
بی آنکه بخواهم به سفر سر شده است
یک آدم سرگشته دیگر شده است
وقتی چمدان سفرت را بستی
دلتنگی من چند برابر شده است
ساده می بینم...
ساده می پندارم زندگی را ...
نمی دانستم جُــرم می دانند سادگی را ...
سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهـــرم!
ساده می مانم...
ساده میخندم...
امــّــا
ترک نمی گویم پاکی این سادگی را ...!
یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو
یک روز نگشت خاطرم شاد از تو
دانی که ز عشق تو چه شد حاصل من
یک جان و هزار گونه فریاد از تو...
من که یه عمره با چشم خیسم
به فکر هیچکی غیر تو نیستم
نیومدی باز منم هنوزم
از درد دوری دارم میسوزم
كیستی كه من
این گونه به اعتماد
نام خود را با تو می گویم،
كلید خانه ام را در دستت می گذارم،
نان شادیهایم را با تو قسمت می كنم،
به كنارت می نشینم و بر زانوی تو
این چنین آرام به خواب می روم؟
كیستی كه من این گونه به جد
در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می كنم؟
احمد شاملو
ای خیره به این خیره چه زیباست نگاهت
جانم به لب آمد چه فریباست نگاهت !
شاید که سراب است مگر میشود آخر
آیینه ترین حالت دریاست نگاهت !
مصلوب نگاهت شده ام مریم عاصی
انگار که صلب مسیحاست نگاهت !
تسلیم تمناو هوادار غرور است
ای ناز چه افتاده و سرپاست نگاهت !
آهوچه ی ارباب به خاکی زده امروز
امروز غزلناز رعایاست نگاهت !
ای تاج به سر کوزه ی الماس گل اندام
زیباست که زیباست که زیباست نگارت...