متن تنهایی

چِقَدر سَخت اَست...

آرام ڪَردَنِ ...دِل...ِ بیقَرارے ڪہ ...

مُدام... تُــو را مےخواهَد...

ارسال شده توسط کاربر: zahra-n

خیـانت نکردم

اهـانـت نکردم...

به جز مهربـانی

به جانــت نکردم...

اگر پــا نبودم

شکیبا نبودم

فقط ماندنم را ضمانت نکردم...

چه می گویم آخر

نداری که باور

من هرگز به قلبت

خیـــانت نکردم!..

چشمانم را می بندم

امشب خوابم را روی ابر ها می برم...

تکه ای می شوم در آسمان

می چرخم دور دنیا...

هر جای آسمان باشم

فرقی نمی کند

تو بال هایت را به دیگری داده ای...

و من پرواز را از یاد برده ام

من رویایی دارم

رویای من بوسه ایست

وقت خواب

و چشمی که وقت بیداری نگاهم کند

رویای من کوچک نیست!

به اندازه تمام هستی بزرگ است...

یک بوسه و یک چشم!

چیز کمی نیست...

من که یه عمره با چشم خیسم

به فکر هیچکی غیر تو نیستم

نیومدی باز منم هنوزم

از درد دوری دارم میسوزم

درد دارد!

وقتی ساعت ها مینشینی

به حرف هایی که هیچ وقت

قرار نیست بگویی فکر میکنی...

دلتنگم نه دلتنگ تو
دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی
دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی
دلتنگ هر دقیقه شنیدن صدات
دلتنگ تا صبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفته
دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی
دیدی؟  من که دلتنگ تو نیستم !..

این خاطرات
تمام نمیشوند
که دوباره شروع نشوند

مادامی که هرکس
درونِ خودش
خیابانی برای قدم زدن دارد
بی اختیار
درآن زمین گیر میشود

چشم وا کردم از تو بنویسم

لای در باز

و باد می آمد

از مسیری که

رفته بودی داشت

موجی از انجماد می آمد ...