به چشم هایم زل زدی و گفتی:
باهم درستش میکنیم!
با هم ...!
چه لذتی دارد این با هم!
حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نشود...
دِلتنگــے یَعنـــے:
هَـرچے پُستــ✍
تَنهـایےو غَمگین
و سَنگین بِزارے
تو مُحیطـ مَجازے
دِلِتــ وا نَشہ
چون این دِل واموندَتــ
اَز دنیاے واقعے گِرفتہ
این روزها
بیشتر از هر زمانی
دوست دارم خودم باشم!
دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم
و نه هراس از دست دادن را...
هر کس مرا میخواهد به خاطر خودم بخواهد
دلم هوای خودم را کرده است ...
همین...
بَعــضـــیـ ها فَقــَــط رَهْـــگُـذرنـــد
از هَمـــــــان اولْ...
میـ آینـــــــد کِهـ برونـــد
میـ آینــــــــد کِهـ نمانــنـد
یـــــادتْ بـــاشَـد
هیچــــ وقـــتْ دل نبندی به بودنـِشــــــانــْــ !!!
چــون وقتــــــی بــــرَونــْـد
تــــــو میـ مانـــی و دلی کِهـ
دیگـــــر تــــــا اَبـــَــد
دل نمیـ شــــود برایــَـت
شاید تو
سکوت میان کلامم باشی ...
شاید تو
هیاهوی قلبم باشی ...
شنیده نمی شوی،
اما من تو را نفس می کشم..
من رویایی دارم
رویای من بوسه ایست
وقت خواب
و چشمی که وقت بیداری نگاهم کند
رویای من کوچک نیست!
به اندازه تمام هستی بزرگ است...
یک بوسه و یک چشم!
چیز کمی نیست...
دلــم قهـوه تلخ میخواد
نــه بـه تـلخی دوران کودکی...
دلــم قهـوه تلخ میخواد
نـه به تلخی روز هـای پرطراوت رفاقت...
دلـــم قهـوه تلخ میخواد
نه بــه تــلخی روز هــای بـی تـــــــــــو بــودن
به دلتنگی هایم دست نزن
می شکند بغضم یک وقت!
آنگاه غرق می شوی
در سیلاب اشک هایی که
بهانه ی روان شدنش هستی ...
مـטּ دیگہ نـہ از اومـدטּ کسـے
ذوق زده میشم ،
نہ کسے از ڪنآرمـ بره حوصلـہ دارمــ
نآزشو بـخـرمــ ڪہ بـرگرده ...
مـטּآدمــ بے احسآسے نیستمـ !
مـטּ بے معرفـتــ و نآمرد نیستمــ ...
فقط خستہ امــ ...
از همـہ چے !