بَعــضـــیـ ها فَقــَــط رَهْـــگُـذرنـــد
از هَمـــــــان اولْ...
میـ آینـــــــد کِهـ برونـــد
میـ آینــــــــد کِهـ نمانــنـد
یـــــادتْ بـــاشَـد
هیچــــ وقـــتْ دل نبندی به بودنـِشــــــانــْــ !!!
چــون وقتــــــی بــــرَونــْـد
تــــــو میـ مانـــی و دلی کِهـ
دیگـــــر تــــــا اَبـــَــد
دل نمیـ شــــود برایــَـت
نگاه همه به پرده سینما بود.
(جشنواره فیلم های 10دقیقه ای ...)
اکران فیلم شروع شد.
شروع فیلم: تصویر سقف یک اتاق بود...
دو دقیقه از فیلم گذشت
چهار ديقه ديگر هم گذشت
هشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق بود!
صدای همه درآمد.
اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند.
ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین
و به یک كودك معلول قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید..
جمله زیرنویس فیلم: این تنها 8 دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید.
قدر زندگیتان را بدانید!!!!
⇌خـیلی وقـتــه⇋. . .
دیـگه⇌هیچکـس⇋
⇌منــو⇋نمـیفـهـمه . . .
مـیـدونـی⇋ رفیــــق⇌. . .⁉
راسـتـش ⇌حالشـون⇋ که
ازت ⇌بـهـتـر⇋باشــه ها. . .
میـگن:
⇌بیـخیـال⇋ بـابـا. . .‼
⇌درســت⇋ میـشـه . . . ‼
هیچڪـَس شَبیـهِ حـَرفـآش نیســت !!!
یـِڪے اونقـَد رآحَت خودِشـو خوب جـآمیـزنـہ وتـُوبـآوَرِت میشـِه!
یـِڪے اونـقَد صـآف وسـآدَست ڪـہ فـِڪر میڪُنـے ریگـے بِـہ ڪَفـشِشـہ
گفتم شرآب.......گفت ممنوع
گفتم بوسه........گفت ممنوع
گفتم عشق.......گفت ممنوع
گفتم دوسِت دآرم...گفت ممنوع
وحآلا بآ شیشه ای گلآب آمده برروی سنگ قبرم بوسه میزنه و میگه:
عاشقانه دوستت دارم
گفتم روی سنگ قبرم بنویسید: دل بستن به عشق مرده ممنوع
پله بساز..
اما از کسی بالا نرو !
دورت را شلوغ کن...
اما در شلوغی ها خودت را گم نکن !
طلا باش..
اما خاکی..
آدم مغرور مثل کسی هست که
بالای کوه ایستاده باشد و همه را کوچک ببیند !
اما غافل از اینکه مردم هم از پایین او را کوچک میبینند...
قصدم نشستن بود...
اما در کنارت...
نه چشم انتظارت !
.
.
قصدم شکستن غرورم بود...
اما در آغوشت...
نه زیر پایت !
.
.
قصدم زندگی بود...
اما با تو...
نه با خاطراتت !
.
.
قصدم پیر شدن بود...
اما به پایت...
نه به دستت !