لعنتی ترین حوالی

دیدم داری از دور قدم میزنی کنارت یکی هست که من نیستم تو اونقدر محو نگاشیو من میریزه دلم مات می ایستم تا میپیچه دستاشو دور تنت یه جور بدی گیج میره سرم نگات میکنه با یه حال عجیب میخواد پاره شه این رگ گر
شعرزیبا,جملات زیبا,لعنتی ترین حوالی,عکس تنهایی,عکس زیبا,
لعنتی ترین حوالی

دیدم داری از دور قدم میزنی
کنارت یکی هست که من نیستم
تو اونقدر محو نگاشیو من
میریزه دلم مات می ایستم
تا میپیچه دستاشو دور تنت
یه جور بدی گیج میره سرم
نگات میکنه با یه حال عجیب
میخواد پاره شه این رگ گردنم
میخوام رد شم آهسته از پیش تو
میترسم که شرمنده شی پیش من
نیاری به روتو بخندی فقط
با چشمات بگی خواهشا حرف نزن، حرف نزن
من عادت ندارم به این حال بد
چیکار کردی با من که من این شدم
خجالت نکش خوب نگام کن ببین
که بعد از تو من پیر و غمگین شدم
دیگه تا ابد این حوالی منو
نمیبینی راحت بگیر دستشو
نیاد اون روزی که بیای پیشمو
بگی دل بریدو ازم، خسته شد

txt=shahab mozafari - lanati tarin havali

پنجشنبه 31 تیر 1395
15:00
1986

متفاوت ترین مرجع عاشقانه ، مطالب ، داستان ، رمان

مرجع قالب وبلاگ ، قالب ساز آنلاین وبلاگ

نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش

تبلیغات

ورود اعضا

عضویت سریع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

نویسندگان

درباره سایت

به لاو اسکین خوش آمدید

این سایت محض ارائه ابزارهای عاشقانه و آنلاین وبلاگ نویسی ساخته شده.

برای دسترسی بهتر به تمام بخش های سایت ابتدا باید عضو شوید سپس به موضوعات مربوطه هر ابزار مراجعه کنید.

هر گونه سوء استفادگی و کپی برداری از : قالب ، محتویات و ابزار های سایت دور از انسانیت میباشد و مورد رضایت ما قرار نمیگیره !

تاسیس سایت : 1393/8/1
© کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " لاو اسکین " میباشد و هر گونه کپی برداری دور از انسانیت میباشد میباشد | طراح قالب : تمپ کده
با افتخار قدرت از : رزبلاگ