گلچین اشعار جلیل صفر بیگی

گلچین اشعار جلیل صفر بیگیبر هر چه به غير عشق پا بگذاريد دست دل خويش در حنا بگذاريد عاشق بشويد، مردم! عاشق بشويد يك نام خوش از خويش به جا بگذاريد جلیل صفربیگی    یک عمر درون خویش تکرار شدمد
شعرهای عاشقانه جلیل صفر بیگی,جلیل صفر بیگی کیست,بیوگرافی کامل جلیل صفر بیگی,جلیل صفر بیگی ویکی پدیا,دانلود کتاب جلیل صفر بیگی,

گلچین اشعار جلیل صفر بیگی

بر هر چه به غير عشق پا بگذاريد
دست دل خويش در حنا بگذاريد
عاشق بشويد، مردم! عاشق بشويد
يك نام خوش از خويش به جا بگذاريد جلیل صفربیگی 

 

یک عمر درون خویش تکرار شدم
در گوشه ای از خودم تلنبار شدم
گنجشک به خواب رفته بودم دیشب
امروز ولی  کلاغ  بیدار  شدم جلیل صفربیگی 

 

خوب و بد اشتباه را بگذارید
شیطان و من و گناه را بگذارید
می‌خواهم از این به بعد، آدم باشم
لطفا سر من کلاه را بگذارید جلیل صفربیگی 

 

با عشق طلسم گرگ را میشکنیم
شب-این قفس سترگ-را میشکنیم
هرچند تبر به دوشمان نیست ولی
یک روز بت بزرگ را می شکنیم جلیل صفربیگی 

 

هر چند كه خسته ايم از اين حال نيا!
شرمنده! اگر ندارد اشكال نيا!
ما خط تمام نامه هامان كوفي است
آقاي گلم زبان من لال نيا! جلیل صفربیگی 

 

هر چند كه بيمار تو هستيم همه
ديوانه ي ديدار تو هستيم همه
بين خودمان بماند آقا عمري است
انگار طلب كار تو هستيم همه جلیل صفربیگی 

 

هر روز به ما اگر كه سر هم بزني
بر ريشه ي خواب ما تبر هم بزني
آقا تو كه خوب مي شناسي ما را
زنگ در خانه را اگر هم بزني... جلیل صفربیگی 

 

يك عمر تو زخم هاي ما را بستي
هر روز كشيدي به سر ما دستي
شعبان كه به نيمه مي رسد آقا جان!
ما تازه به يادمان مي آيد هستي! جلیل صفربیگی 

 

هم چاه سر راه تو بايد بكنيم
هم اينكه از انتظار تو دم بزنيم
اين نامه ي چندم است كه مي خواني
داريم ركورد كوفه را مي شكنيم جلیل صفربیگی 

 

فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه
رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
از شمر امان نامه خریدیم همه جلیل صفربیگی 

 

این سنگ خدایان که تبر می شکنند
روزی که بیایی از کمر می شکنند
بردار تبر را و بزن ابراهیم!
بت های بزرگ زودتر می شکنند جلیل صفربیگی 

 

در اوج یقین اگرچه تردیدی هست
در هر قفسی، کلید امیدی هست
چشمک زدن ستاره در شب یعنی...
توی چمدان ماه، خورشیدی هست جلیل صفر بیگی

 

چندی است که سخت از خودم لبریزم
آن گونه که باید از خودم بگریزم
انگار که شیر آب هرزی هستم
چک چک چک چک به پای خود می ریزم جلیل صفربیگی 

 

در زد کسی انگار که مهمان داریم
در سفره گرسنگی فراوان داریم
امروز  پدر  ابر  زیادی  آورد
مانند همیشه شام باران داریم جلیل صفربیگی 

 

انگار همیشه جای یک تن خالی ست
این بار کسی نیست نه!اصلن خالی ست
یک نیمکت نشسته دارم  در خود
جای دو نفر همیشه در من خالی ست جلیل صفربیگی 

 

این چشم دریده چشمه ی  فریاد است
پژواک سکوت سنگ ها در باد  است
با من به چه چیز زندگی خیره شده
این آینه ای که کور مادر زاد است؟ جلیل صفربیگی 

 

لنگه های چوبی در حیاطمان
گرچه کهنه اند و جیر جیر می کنند
محکمند !
خوش به حالشان
که لنگه ی همند ..... جلیل صفربیگی 

 

تخمی از لانه بیرون می افتد
و می شکند
زندگی
بچه گنجشکی را غافلگیر می کند! جلیل صفربیگی 

 

از پل های زیادی پریده ام
در رودخانه های بسیاری غرق شده ام
بارها
شاخ به شاخ شده ام با زندگی
بارها
گلوله خورده ام
و بارها
مرده ام
عشق
از من یک بدل کار حرفه ای ساخته است جلیل صفربیگی 

 

پرواز چه لذتی دارد
وقتی
زنبور کارگری باشی
که نتوانی
عاشق ملکه بشوی جلیل صفربیگی 

 

مانند علفهای لب مردابیم
خوابیم و همیشه تا کمر در خوابیم
مرگ آمده است زندگی را بخورد
ما هم گاهی کرم سر قلابیم جلیل صفر بیگی

 

در حنجره هاي  ما  صدا را بفشار
صوت و سخن و حرف و هجا را بفشار
تاريكي از اين قشنگ تر مي خواهي؟
اي  مرگ  بيا  گلوي  ما را بفشار جلیل صفربیگی

 

جلیل صفر بیگی متولد ۱۳۵۲ ایلام دارای مدرک کارشناسی ریاضی و مسئول واحد ادبيات حوزه هنري استان ايلام هستند. شعرهای ایشان در قالب رباعی و شعر نو می باشد.

خلاقيت و كشف‌هاي ناب و زيبا در شعرهای عاشقانه و اجتماعي صفربيگي فراوان است،و رباعی های مذهبی ایشان بسیار دلنشین می باشد.

رباعی های صفربیگی در قالب رباعی با رباعی های شاعران قدیم متفاوت است،بطور مثال در کتاب "كم‌كم كلمه مي‌شوم"در اين مجموعه به رباعي‌هايي برمي‌خوريم كه ديگر تعريف رباعي و خصوصياتي كه در كتب قديم براي آن برشمرده‌اند، در مورد آنها صدق نمي‌كند. مانند رباعي هایی كه در هيچ‌كدام از مصراع‌هايش قافيه رعايت نشده است و تنها وزن رباعي دارد(۱) یا رباعی هایی كه سه مصراع كاملا و عينا شبيه هم دارد و تنها مصراع سوم، متفاوت است(۲) برای اولین بار در قالب رباعي،به كلمات عجيب و دور از ذهني مثل لئوناردو داوينچي و يا ژوكوند برمیخورید!(۳) 


(۱)مي خواستم اين شعر رباعي باشد
اما چه كنم قافيه‌اش اندك بود
در دفتر سرنوشت من دست ببر
بين من و مرگ ويرگولي بگذار

(۲)دستور بده كه صندلي را بكشند
دستور بده كه صندلي را بكشند
ما منت مرگ را نخواهيم كشيد
دستور بده كه صندلي را بكشند!

(۳)اين قرمز تند را تو يادم دادي‌
موهاي بلوند را تو يادم دادي‌
انگار لئوناردو داوينچي هستم‌
لبخند ژوكوند را تو يادم دادي.

 

کتابهای جلیل صفربیگی:
واران ، چرا پرنده نباشم ، عاشقانه های یک زنبور کارگر ، او نویسی ، کم کم کلمه میشویم ، شکلکی برای مرگ ، انجیل به روایت جلیل ،سونات بلوط و ...

شنبه 11 خرداد 1398
23:40
717

متفاوت ترین مرجع عاشقانه ، مطالب ، داستان ، رمان

مرجع قالب وبلاگ ، قالب ساز آنلاین وبلاگ

نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش

تبلیغات

ورود اعضا

عضویت سریع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

نویسندگان

درباره سایت

به لاو اسکین خوش آمدید

این سایت محض ارائه ابزارهای عاشقانه و آنلاین وبلاگ نویسی ساخته شده.

برای دسترسی بهتر به تمام بخش های سایت ابتدا باید عضو شوید سپس به موضوعات مربوطه هر ابزار مراجعه کنید.

هر گونه سوء استفادگی و کپی برداری از : قالب ، محتویات و ابزار های سایت دور از انسانیت میباشد و مورد رضایت ما قرار نمیگیره !

تاسیس سایت : 1393/8/1
© کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " لاو اسکین " میباشد و هر گونه کپی برداری دور از انسانیت میباشد میباشد | طراح قالب : تمپ کده
با افتخار قدرت از : رزبلاگ